دلم تنگ می شود
دلم برای این روزها تنگ می شود... برای یکی بودنمان،دونفره بودنمان هم نفس بودنمان .... برای ضربه های ظریف پاها و دستهای نحیفت .... برای سرخوردن هایت در درونم مانند یک ماهی کوچولو... برای تصوراتم از اینکه الان سرت کجاست پایت کجاست دستهای کوچکت را چطور قرار داده ای برای تصورم از مکیدن شصت کوچکت... برای خیالم از خواب و بیدار بودنت.... می دانم که چیزی نمانده روزی برسد که جای خالی بودنت در وجودم را فریا د کنم... اما چاره ای نیست،کوچکم... باید بیایی و به زمینیان بپیوندی... باید انسان شوی... آخر فرشته بودن تا ابدیت که نمی شود.... با فرشته ها خداحافظی کن نازنینم و سر بخور و پا به ع...
نویسنده :
مامان کبری
12:58